سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قالب وبلاگ


[ پنج شنبه 92/10/19 ] [ 9:53 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر

نوشته بود:

" سختـــــــ ترین کار دنیـــا

بی محلی کردن به کسی استـــــ که دوستش داری"

یادم آمـد که فرمود:

زُهدُکـــَ فی راغـِب فیکــــ نـُقصانُ حظّ و رَغبتکــــــَ فی زاهد فیکـــــ ذُلّ نـَفـس

سومین نازدانه ی خلقت را می گویم...

و باز یـادم آمد:

لَو عــَلِم المُـدبِرونَ عَنـّی کیفــَـــ اشتیــــاقی بهم لـَماتــوا شوقــاً

کــُشـَـنده بـــــــــــود...

گفت: چرا من نمیفهمم چی نوشتی توی این پست؟! یه کم واضح و شفاف!

گفتم: گاهی نیازه مختصر و در پس ابهام حرف زده بشه. خراب میشه وقتی زیادی حرف از یه امر مسلّم و بدیهی زده میشه...

گفت: همین یه بار! چند خط توضیح بده چی میخوای بگی توی این پست؟!

گفتم:

وقتی که چشمم به اون نوشته افتاد که: سخت ترین کار دنیا بی محلی کردن به کسی است که دوستش داری" دلم لرزید. یاد عزیزی افتادم که به خاطر ندانم کاری ها ناگزیرم به سکوت در برابرش.

تو همون حال و هوا بودم که کتاب دوست داشتنی نهج البلاغه را باز کردمو خوندم این حکمت شریفو!

اگه به کسی که دوستت داره بی محلی کنی و بی رغبت باشی خودت ضرر کردی! و برعکس! اگه به کسی که تمایلی بهت نداره رغبت و میل داشته باشی خودتو خوار کردی!!!

انگار سقف اتاق داشت خراب میشد روی سرم!

و خدا کار را تمام کرد!

اگه کسانی که از من رو برگردوندن میدونستن چقدر بهشون اشتیاق دارم هر آینه از شوق جون میدادن!

دیگه کارم داشت تموم میشد، اگه آدم حسابی بودم باید جون میدادم ولی مهم اینجاست که اون اگه نیست!

کی بیشتر از خدا به ما تمایل داره؟ کی بیشتر ما رو میخواد؟

اینکه ما به خدایی که غرق عشقه به ما و اوج تمایله نسبت به ما، بی تفاوتیم و رو برگردوندیم ازش، کی متضرر هست این وسط؟ خدا یا ما؟!

کُشـَنده بود! اما هنوز زنده م ...


[ چهارشنبه 92/10/18 ] [ 11:4 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر

بعضی از مفسران شیعه از جمله ملا محسن فیض کاشانی در تفسیر صافی، سید هاشم بحرانی در تفسیر برهان، حویزی در تفسیر نور الثقلین، و مرحوم مجلسی در بحار الانوار، طبق حدیثی که در عیون اخبار الرّضا روایت شده است، نقل کرده اند که در این جا مراد از «ذبح عظیم» حضرت امام حسین علیه السّلام است که از ذریّه ی ابراهیم است و او قربانی عظیمی بود که جانشین ذبح اسماعیل قرار گرفت.

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 92/8/16 ] [ 11:58 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر

 

یا رحمة للعالمین

برخی از دوستان به اشتباه  و از روی جهل علمی، اینکه پیامبر در قرآن شریف، اُمّی ذکر شده اند را اینگونه توجیه می کنند که پیامبر بی سواد بود و همین را معجزه ای در عالم بشریت قلمداد میکنند که فردی که سواد ندارد قرآن می خواند!

.....................

 یاء در واژه ی امّـی یـای نسبت است (مثل واژه ی ایرانیّ)

پیامبرامّی بود یعنی درس نخوانده! مثل زمانی که از مادر متولد شده است.

یعنی هیچچچچچچچچچچ کسی، هیچچچچچچچ نقشی به پیامبر نزد به جز خــــدای متعال!پیامبر رحمت هیچ معلّمی به  جز خدای عزیز نداشته است.

از هیچ کسی اثری نگرفته است. هرچه دارد نقش خداست بر دل و جانش!

وچنین نازدانه ای ، تنها مربِّی امیرمؤمنان علی علیه السّلام است.

.....................

اکنون

با توام با تـــــو ای من!

اگر توان داری تبعیت نکن

و چشمانت را به روی  خورشید هدایت ببند

راه باز است باز...


[ جمعه 92/8/10 ] [ 8:9 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر

مدینه اولین باری است که میهمانانی چنین غریبه را به خود می‌بیند. کاروانی متشکل از شصت میهمان ناآشنا که لباس‌های بلند مشکی پوشیده‌اند، به گردنشان صلیب آویخته‌اند، کلاه‌های جواهرنشان بر سر گذاشته‌اند، زنجیرهای طلا به کمر بسته‌اند و انواع و اقسام طلا و جواهرات را بر لباس‌های خود نصب کرده‌اند.

وقتی این شصت نفر برای دیدار با پیامبر، وارد مسجد می‌شوند، همه با حیرت و تعجب به آنها نگاه می‌کنند. اما پیامبر بی‌اعتنا از کنار آنان می‌گذرد و از مسجد بیرون می‌رود هم هیأت میهمانان و هم مسلمانان، از این رفتار پیامبر، غرق در تعجب و شگفتی می‌شوند. مسلمانان تا کنون ندیده‌اند که پیامبر مهربانشان به میهمانان بی‌توجهی کند به همین دلیل، وقتی سرپرست هیأت مسیحی علت بی‌اعتنایی پیامبر را سؤال می‌کند، هیچ کدام از مسلمانان پاسخی برای گفتن پیدا نمی‌کنند.

 

ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 92/8/8 ] [ 10:20 صبح ] [ ربیع القلوب ] () نظر

 

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَــــا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَـــــةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّــــةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ

به رسم عاشقی...

عیدکم مبروکـــــــــــــــــ

یادمه وقتی در پست قبلی( بکاء علی نفسی) از زبان حضرت امیر صلوات الله علیه، سخن از درد یه بچه شیعه به زبون اومد، خیلی از دوستان، سر مبارکشون یا پر از علامت سؤال شد یا پر از علامت تعجب و یا پر از گلایه! که آهااااااااای تویی که نام ربیع القلوب برای خودت انتخاب کردی و نشان کبوتر حرم! آخه این چه رسمشه؟ چرا همه ش ناامیدی؟ چرا همه ش ترس؟ یعنی اینقدر حال و روزمون خرابه و خبر نداریم؟؟؟؟ بابا ما هم آدمیم! بابا دین اسلام دین راحتیه و آسان! آخه چرا اینطوری راجع به یه بچه شیعه حرف میزنی؟ حالا درسته خطا کم نداره این وسط گناه هم میکنه، ولی خوب بالاخره حبّ علی و اولاد علی تو سینه ش هست،نمیشه انکارش کرد.

امروز روز عیــــــــده. بزرگترین عید شیعه. عیدی که من ِ بچه مسلمون ِ شیعه به خودم می بالم بابتش! عیدی که  هیچی کم نذاشت خدای ارحم الراحمین به واسطه ی رسول رحمة للعالمین.

دلم هوای نجف کرد و آرزوی تکرار آخرین دیدار...

باز کردم و ... همون کتاب بوسیدنی رو میگم. .نهج البلاغه ی شریف . خطبه ی 223 ، همون فرمایشات حضرت که در پست قبلی زدم و به خاطرش گریستیم به حال خود.

و اما ادامه ی فرمایشات امیر عشق علیه السلام... عیدی یه بچه  سید به شما.. التمــــــــــــــــــــاس خدا

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 92/8/2 ] [ 11:23 صبح ] [ ربیع القلوب ] () نظر

  

حواست کجاستــــــــــــــــــــــــــ ؟!

تـــو باید خط بدی به نـَفست! تو باید بهش نقشه بدی! تو باید فرمانده ی نفس باشی نه فرمانبر!

اولش سخته خیلیییییی سخت! اما بالاخره که چی؟

تا کی میخوای دست روی دست بذاری و بگی بذار همه چی درست بشه، بذار فلان کارمو بکنم، بذار فلان دغدغه م بره! بذار کنکورمو بدم، بذار فلان امتحانمو بدم، اصلا بذار ازدواج کنم این آشفتگی ذهنیم خلاص شه، بذار ... بعد اسااااااااااااااسی میشینم رو خودم کار میکنم!؟

باباااااااااااااااااااااااااا لا تـَنـتـَظـِر خـُلـُــــوَّ البـــــــــــــــــــــال

این بهترین فرصتی که دنبالشی هیــــــــــــــــچ وقت به دست نمیادا

این که نشستی و به مراقبه و محاسبه ، اولویت دهم میدی، ته ش بدبختیه ها! ته ش خسرانه ها! یه وقت به خودت میای که همه دور جسمِ بی جونت نشستن و امیدوار به بازگشت تو! اما این آیه مداممممم خودنمایی میکنه که

" و ظـَنَّ أنـّــه الفراق"

یه وقت به خودت میای که هیچچچچچچچچ فرصتی نیست هیچ.....

بشین حساب بکش از خودت. کنار این همه هیاهو، این همه دغدغه ی کاذب، یه کم دغدغه ی خودتو داشته باش. یعنی این همه خدا خدا میکنی و دم از بندگیش میزنی ده دقیقه پیدا نمیکنی برا خودت وقت بذاری؟؟؟؟؟

شیخنـا علیه الرحمه می فرمودند: الآن وقتِ گذشتن از سربالایی هاست، نه فکر ِ غیر بودن!

اینو فرو کن تو گوشـِت!

خودت و خودتـــــــــــــــــــــــ و خودت...

..............................

روز قیامت از گناه این جنّ و انس سوال نمیشـــــــــه ها!!

فَیَومَئِــــذٍ لا یُسـألُ عَن ذنبِهِ إنسٌ وَلا جَـــانٌّ    

...سؤال نمیشــــــــــــــــه

 یُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسِیمَـــاهُم فـَـیُؤخَذُ بِالـنَّوَاصِی وَالأقْـدَام

مجرم مشخصه! لازم نیست حساب و کتاب بشه.

آهاااااااااای بشر دوپا! اینجا حساب کتاب نداشتی برای خودت، اونجا هم نمی کنند

مستقیـــــــــم می برن مؤاخذه میکنند

به همین سادگی.......

خدایا مرا دریابــــــــــــــــــــــ

 


[ دوشنبه 92/7/8 ] [ 12:46 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر

تو خریدار منی یا من.... جراتش نیست بگویم

سال 35 هجری بعد از شنیدن حمله ی یکی از فرماندهان معاویه به سرزمین آبـاد غرب فرات و کوتاهی کوفیان دردفع این تهاجم، امام عشق، امیرمومنان علی علیه السلام بیاناتی را ایراد فرمودند.
این فرمایشاتِ سومین نازدانه، در اوج زیبایی کـُشنده ست...

فکر کن امام زمان مخاطب قرارت دهند و بفرمایند:

 

مُنِیتُ بِمَن لا یُطِیعُ إِذَا أمَرتُ وَ لاَ یُجِیبُ إِذَا دَعَوتُ لاَ أبَا لَکُم مَا تَنتـَظِرُونَ بِنَصرِکُم رَبَّکُم
أ مَا دِینٌ یَجمَعُـکُم وَ لا حَمِیَّـــةَ تـُحمِشُکُم

گرفتار مردمی شده ام که وقتی فرمان می دهم اطاعت نمی کنند، و چون فرا می خوانم پاسخ نمی دهند. ای مردم بی ریشه! برای یاری دادن به پروردگارتان در انتظار چه نشسته اید؟؟
آیا دینی نیست که شما را متحد سازد؟ آیا غیرتی ندارید که خشم شما را برانگیزاند؟!

گریه‌آورگریه‌آورگریه‌آور

فرازی از خطبه ی سی و نهم نهج البلاغه

.........................

تب کردن که هیچ، به جاست جان بده آدم با خواندنش...

.........................

 برای یاری دادن به پروردگارتـــان در انتظار چه نشسته اید؟؟

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 

 


[ جمعه 92/7/5 ] [ 5:29 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر

 

وسط حدیثایی که داشت روش کار میکرد برای مقاله  ، رسید به حدیثی از بحارالانوار، بدجوری تو دلش لونه کرد. باز هم خیالش به خطا رفت و فکرش بلنــــد شد! حدیثو برای دوستشم خوند.

به رسم غلط و کج فهمی سیستم دانشـــــگاهی، بدون اینــــکه چند ثانیه روی حدیث فکر کنــه، بلافاصله پرسید: از کجاست این حدیث؟ منبعش؟

- بحارالانوار

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 92/7/2 ] [ 12:59 صبح ] [ ربیع القلوب ] () نظر

 

صلـّی الله علیکــــــــــــــــــــــ یا علیّ بن موسی الرّضا المرتضی

خیال ِ روی تـو یکــــــ دَم مرا کبــوتر وار

هوایی حَرَمتـــــــ کرد و ناگهان گم شد

 

به گِرد گنبـــد زردت، پـِی اش دوید نگـــــــاه

به سیلِ اشکــــــــ، نگاهم در آسمان گم شد

 

و شب  به وسعتـــــــــِ گیسوی عاشقــان، در بَـنــــد

به جستجوی سَحَر، در تبـــــــــــــــِ زمان گم شد

 

ز تنگی ِ نـَفـَس این ابر، در اسارتِ بغض

به گِرد صحن عتیقت در آسمان گم شد

 

مـُدام غرق تحیّـر، مدام غرق خیـــال

پر از سکوتــــــ، زبان هم در این میان گم شد

 

مقـدّر است بمــاند سکوت و دیده و شبــــــــــ

خیال ِ روی تو بی تابــــــــِ کربلا گم شد

 

صلـّی الله علیکـــــــــــــــــــــ یا اباعبدالله الحسین

 

 .........................................................

مخاطب خاص: رسم الخط ما در شعر گفتن خیلیییییییی متفاوته با رسم الخط شما بزرگواران در ادبیات فارسی. این دل شعر نمیگه برای برگزیده شدن در مجله، شعر میگه برای صاحب دلش که سالهاست دور افتاده از دل در وادی غربت. هرچند زدن در این وبلاگ هم دور از رسم ادب و معرفته در این راه، ولی چه کنیم گاهی وقتا آدم یه کارایی میکنه که خودشم میدونه خطاست؛ اما نگاه کریمانه و سرشار از رحمت دوست، جسورش کرده. پس دلتون خور نشه که این مـِعر ما قافیه ش مشکل داره. دلتون از این خور بشه که عمریست قافیه ی حرف و عملمون سازگار نیست و بهم نمیخوره، اما میگیم خیالی نیستــــــــــــ // غفرالله لنا و لکم بحق علی بن موسی الرضا//عیدتون مبارکـــ


[ سه شنبه 92/6/26 ] [ 4:38 صبح ] [ ربیع القلوب ] () نظر
.: Weblog Themes By SibTheme :.

قلق الـــــوضین

کــــــــــــــــــــــاش من همــــــــه بــــودم بـــــــــا همـــــه دهــــــــان هــــا تــــــو را صـــــــدا می زدم ای خـداااااااااااااااااااااااا
بادِر الفُرصـة قبل أن تکون غُصـة


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 29
کل بازدیدها: 242010