| ||
خسته بود خیلی خسته... اینقدر که جسمش هم از این خستگی روح، متأثر شده بود. گفت: هرچی دور و برمو نگاه میکنم میبینم انگار یه چیزی کمه تو زندگیم. انگار خدا رنجیده ازم. اصلا انگار خدا به بقیه بهتر نگاه میکنه. آخه چرا... می گفت: میدونم من خیلی دور شدم از رحمت خدا. اما آخه اون چرا؟ خدا که نباید به کوچکی من نگاه کنه. خدا خیلی بزرگه. رحمتش وسیعه. دیگه چرارحمتش دوره از من؟ می گفت: تا حالا دیدی آب اسیر بشه؟ آبی که همه رو از اسارت عطش رها میکنه ، دیدی اسارتشو؟ مگه میشه رحمت خدا اسیر کوچکی من باشه؟ مگه میشه...
.................................. شیخنا المرحوم حضرت آیت الله خوشوقت (رضوان الله تعالی علیه) : رحمت خدا همه جا را پر کرده است، اما معاصی مانع می شوند. اگر ما معصیت نکنیم رحمت خدا از همه چیز به ما نزدیکتر است.
.................................. خدایـــــــا اذن بده یه قطره از اون لطف بی انتهات رو ببینیــــم با این چشمــــای کم سو از گنــــــاه... خدایا کی قراره به فکر خودمون باشیم و رها کنیم این دغدغه های کاذبو؟ کی قراره تنها دغدغه مون بشه شناخت واجب و حرام؟ خداااااااااااااااا
[ شنبه 92/7/13 ] [ 10:5 عصر ] [ ربیع القلوب ]
() نظر
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |