سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قالب وبلاگ

 

 

میلاد امام رضا علیه السلام مبارکـــــــــــــ

کلاس درسش یکی از پربار ترین کلاس هامونه. کم نظیره.
در عجبم از سیستم دانشگاهی که  هنــــوزم پیدا میشه درش کلاسایی که اینقدررر با روح آدم گره بخوره.

به یاد ندارم سر کلاس، روایتی توسط ایشون خونده بشه و حک نشده باشه توی قلبم...
ای کاش اگه قراره روایتی هم بخونیم این مدلی برامون خونده بشه در بدو امر.

..........................................

این روایت خیلیییی قشنگه .ای کاش اهل تسنن هم بدون عینک بخونن و چشماشون نور بگیره ازش.
فقط همین...

 اصول کافی- جلد اول- کتاب الحجه- باب الاضطرار الی الحجه- روایت دوم

موضوع حدیث، کیفیت تعامل با قرآن بعد از پیامبر (ص) هست.

 اهل تسنن و متاسفانه خیلییییییییییی از ما بچه به اسم شیعه های عزیز و نادان( با صورتی قرمز از شرم بخونین) میگن باباااااا همین قرآن بسهههههه . مگه نمیگن "فیه تبیان لکل شیء" خوب هرچی بخوایم توش هست دیگه. چرا اینقدر از حدیث حرف میزنین؟ بابا هرچی میخواین بگین از قرآن بگین. من هرچی تو قرآن باشه تسلیمم در برابرش.

خوندن این روایتو به همه ی دوستان بزرگوارام، توصیه میکنم. توصیه ای از جنس التماس، از جنس عجز( بازم بگم؟؟!!)

اصلا یه هدیه ست. هدیه ی شب میلاد امام رضا علیه السلام

  ..........................................

 مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع :

سند این روایت یکی از بهترین سندهای شیعی ست و هیچ خلل و خدشه ای برش وارد نمیشه.

منصور بن حازم میگه: به حضرت امام صادق علیه السلام عرض کردم:

إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ یُعْرَفَ بِخَلْقِهِ بَلِ الْخَلْقُ یُعْرَفُونَ بِاللَّهِ

خداوند متعال بالاتر و بزرگوارتر از اونیه که به وسیله ی خلقش شناخته بشه، بلکه این مخلوقات هستن که به واسطه ی خدا شناخته میشن

قَالَ صَدَقْتَ
امام فرمود: راست گفتی( بله درسته)

قُلْتُ إِنَّ مَنْ عَرَفَ أَنَّ لَهُ رَبّاً فَیَنْبَغِی لَهُ‏ أَنْ یَعْرِفَ أَنَّ لِذَلِکَ الرَّبِّ رِضًا وَ سَخَطاً

عرض کردم: خوب هرکسی که این نکته را دریابه (همون که مخلوقاتند که به وسیله ی خالقشون شناخته میشن نه برعکس!)، هر کس بدونه برای او پروردگاری هست سزاواره که بدونه برای اون پروردگار،خرسندی و خشمی هم هست( باید بدونه که اون خدا یه چارچوبی رو تعریف کرده که یک سریش ایجابی و یک سریش سلبی هستن)

وَ أَنَّهُ لَا یُعْرَفُ رِضَاهُ وَ سَخَطُهُ إِلَّا بِوَحْیٍ أَوْ رَسُولٍ

و این رضا و سخط الهی جز به وسیله ی وحی یا یه فرستاده ای شناخته نمیشن( یا باید وحی منزل باشه، یا باید یه فرستاده از جانب خدا باشه که اونو برای ما تبیین کنه)

فَمَنْ لَمْ یَأْتِهِ الْوَحْیُ فَقَدْ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَطْلُبَ الرُّسُلَ

و کسی که بر او وحی نازل نشه سزاواره( شایسته ست، وظیفشه، به عهدشه) که به دنبال فرستاده ها باشه( بگرده دنبال پیامبر)

فَإِذَا لَقِیَهُمْ عَرَفَ أَنَّهُمُ الْحُجَّةُ وَ أَنَّ لَهُمُ الطَّاعَةَ الْمُفْتَرَضَةَ

و وقتی که آنها رو ملاقات کرد( پیدا کرد، بهشون رسید)، بدونه که آنها حجت خدا هستند و اینکه اطاعت از ایشون واجبه

وَ قُلْتُ لِلنَّاسِ تَعْلَمُونَ‏أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ هُوَ الْحُجَّةَ مِنَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ

(در بعضی از نسخه ها "ألیس تزعمون" اومده)
به مردم ( اهل تسنن) گفتم: آیا میدونید که حضرت رسول اکرم (صلوات الله و سلامه علیه و آله) حجت خدا بر مردم بود؟(قبول دارین اینو ای اهل تسنن؟)

قَالُوا بَلَى
گفتند بله

( خدایا ای کـــــاش این بله های ما عمقی بشه و بمــــــــونه و بمیریم با این بله ها، با این تصدیق ها)

قُلْتُ فَحِینَ مَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ کَانَ الْحُجَّةَ عَلَى خَلْقِهِ

گفتم: وقتی که حضرت رسول(صلوات الله و سلامه علیه ) درگذشت( رحلت فرمود) اون موقع چه کسی بر مردم حجته؟

فَقَالُوا الْقُرْآنُ
گفتند قرآن
( قرآن هادیه دیگه، بعد از پیغمبر صلوات الله علیه و آله همین قرآن برای ما بسه. هر هدایتی درش نهفته ست)

فَنَظَرْتُ فِی الْقُرْآنِ فَإِذَا هُوَ یُخَاصِمُ بِهِ الْمُرْجِئُ‏ وَ الْقَدَرِیُّ وَ الزِّنْدِیقُ الَّذِی لَا یُؤْمِنُ بِهِ حَتَّى یَغْلِبَ الرِّجَالَ بِخُصُومَتِهِ

من به قرآن نظر کردم، دیدم سنى و تفویضى مذهب و زندیقى که بآن ایمان ندارد، براى مباحثه و غلبه بر مردان در مجادله بآن استدلال میکنند، (و آیات قرآن را به رأى و سلیقه خویش بر معتقد خود تطبیق میکنند)

(ریز توضیح:
مرجئه یه فرقه ای از فرقه های اسلامی بود که بعد از روی کار اومدن بنی امیه و در جریان اختلاف بین حضرت علی علیه السلام و معاویه ایجاد شد. یه عده به این قائل بودن که ما چون از عقیده ی قلبی و باطنی آدما خبر نداریم و نمیدونیم چه کسی حقیقتا در دلش مسلمانه، مومنه و چه کسی کافر! پس همه به ظاهر مسلمان هستند. === پس مرجئه فرقه ای بودند که توی این دنیا به ثواب یا گناه مسلمان ها حکم نمیکردند و تنها ایمان رو برای مسلمان ها کافی می دونستند.)


فَعَرَفْتُ أَنَّ الْقُرْآنَ لَا یَکُونُ حُجَّةً إِلَّا بِقَیِّمٍ فَمَا قَالَ فِیهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ کَانَ حَقّاً

پس دانستم (فهمیدم)که قرآن بدون قیّم (سرپرستى که آن را طبق واقع و حقیقت تفسیر کند) حجت نیست و آن قیّم هر چه نسبت به قرآن بگوید حق است.

(ریز توضیح:
اینجا جامعیت غیر استقلالی قرآن رو نشون میده. بعد از رحلت پیامبر اکرم صلوات الله و سلامه علیه هم قرآن بود. قرآن حتی بعد از حضرت تدوین شد نگهداری شد و ... اما چرا باز هم اختلاف روی اختلاف؟ چرا حتی برای امور باطل خودشون از قرآن کمک می گرفتند و موفق می شدند؟ پیامد این استنادهای متفاوت به قرآن و اثبات دیدگاه های باطل به قرآن چیه؟؟؟ نکته ای که اینجا هست اینه که: این همه اتفاقات و رخدادهایی که بعد از پیامبر به وقوع پیوست، بهترین شاهده بر اینکه قرآن بدون همراه هدایتگری خودشو بروز نمیده. باید یه مبیّنی باشه تا این هدایتگری بروز کنه)

فَقُلْتُ لَهُمْ مَنْ قَیِّمُ الْقُرْآنِ‏
به ایشان (اهل تسنن)گفتم: قیّم قرآن کیست؟

فَقَالُوا ابْنُ مَسْعُودٍ قَدْ کَانَ یَعْلَمُ وَ عُمَرُ یَعْلَمُ وَ حُذَیْفَةُ یَعْلَمُ
گفتند: ابن مسعود قرآن را میدانست، عمر هم میدانست، حذیفة هم میدانست

قُلْتُ کُلَّهُ ؟
گفتم تمام قرآن را؟ ( آیا این افرادی که نام میبرین تمام قرآن رو میدونن؟)

قَالُوا لَا
گفتند نه (خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا)

( بهشون گفتم پس کی میدونه؟ شما که می پذیرید این همه اختلافات با استناد به قرآن یعنی عدم نمایان شدن هدایات قرآن، پس خودتون یه نفر رو معرفی کنید)

فَلَمْ أَجِدْ أَحَداً یُقَالُ إِنَّهُ یَعْرِفُ ذَلِکَ کُلَّهُ إِلَّا عَلِیّاً ع

من کسی را ندیدم که بگوید کسى جز على علیه السلام تمام قرآن را میدانست  ( تنها کسی که اتفاق نظر داشتند که کامل قرآن را می داند علی علیه السلام بود)

وَ إِذَا کَانَ الشَّیْ‏ءُ بَیْنَ الْقَوْمِ فَقَالَ هَذَا لَا أَدْرِی وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِی وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِی وَ قَالَ هَذَا أَنَا أَدْرِی

و چون مطلبى میان مردمى باشد ( وقتی یه مسئله ای بین مردم باشه که به دنبال راه حل اون باشند و مبهم باشه براشون) که این گوید: نمیدانم و این گوید نمیدانم و این گوید نمیدانم و این (على بن ابى طالب) گوید میدانم. ( نشده که ببینم یه مطلبی برای مردم گره باشه، در حالی که این سه نفر تماما گفتند نمیدونیم راه حلشو!!! اما علی علیه السلام هیچ گاه بی پاسخ نبود . تنها کسی که راه داشت علی علیه السلام بود)

فَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً ع کَانَ قَیِّمَ الْقُرْآنِ وَ کَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً وَ کَانَ الْحُجَّةَ عَلَى النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَنَّ مَا قَالَ فِی الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ

پس گواهى دهم که على (ع) قیمّ قرآن باشد و اطاعتش لازم است و اوست حجت خدا بعد از پیغمبر بر مردم و اوست که هر چه نسبت بقرآن گوید حق است

( اگه کسی بعد از پیامبر صلوات الله و سلامه علیه و آله قرآن را میشناسه که میتونه قیّم باشه، میتونه فصل الخطاب باشه، میتونه مبیّن باشه، او کسی جز علی علیه السلام نیست)

فَقَالَ علیه السلام رَحِمَکَ اللَّهُ.

 و صلی الله علی سیدنا محمد و اله الاطهار


[ دوشنبه 92/6/25 ] [ 4:3 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر
.: Weblog Themes By SibTheme :.

قلق الـــــوضین

کــــــــــــــــــــــاش من همــــــــه بــــودم بـــــــــا همـــــه دهــــــــان هــــا تــــــو را صـــــــدا می زدم ای خـداااااااااااااااااااااااا
بادِر الفُرصـة قبل أن تکون غُصـة


بازدید امروز: 77
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 246107