| ||
پست کبــــائر فقط اختصاص داره به کتاب گناهان کبیره ی شهید دستغیب، چقدر سخته آدم نتونه حرف بزنه ها!!!!! حالا به جاش اینجا افاضاتو مکتوب میکنم در پست قبلی ، توی تعریفی که از یأس آوردم گفتم هر گونه تردید نسبت به ارزشمندی خود یا آینده....که منجر به از دست دادن انگیزه بشه برای ادامه ی راه و حل مسائل. بعضی از ماها که ناامید میشیم از خدا، خوبه دقت کنیم داریم چیکار میکنیم! خیلیییییییییییییییییییییییییییییی حرفه. ما اجازه نداریم نسبت به خدا اینجوری قضاوت کنیم. مثل پدری که همه ی هستی و نیستی ش رو فدا کنه که برای بچه ش بخواد چیزی تهیه کنه ، هزار و یک مشکل را برداره که این بچه فقط قشنگــــــ بار بیاد، به یک درجه ای برسه. بعد بچه بشینه با یکی درد دل کنه بهش بگه: این بابای ما هم برامون بابا نبود! ما رو دوست نداره! چقدررررر درده برای یک پدر!!! برای خدا این درد به مراتب بالاتره. یعنی چی خدا ما رو دوست نداره؟ یعنی چی من آدم بشــو نیستم؟؟ آهاااااای بشر دوپا!! وقتی نسبت به ارزش های خودت تردید داری یعنی خدا یه خلقت عبث کرده؟؟ یه هیزم جهنم خلق کرده چهار روز بیاد توی دنیا، چهار روز گناه کنه، بعد هم بره جهنم؟ همینه هدف خلقت خدا؟؟؟ این بی معرفتی ماست که به یـأس ختم میشه. فکر می کنیم خدا لذت می بره ما سختی بکشیم ، فکر می کنیم وقتی خدا رو صدا می زنیم جواب نمیده. آهااااااای با توام با تو!! تویی که در وجودم بی تابی می کنی برای رهایی از این اسارت چند دقیقه ای در بند تفکر!! با توام!!! تا دعامون مستجاب نشد و برگشتیم از امام رضا، باز دویدیم تو شهرمون گناه کردیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گفتیم آقا محلمون نمیذاره؟؟؟ چی میخوایم ما؟؟؟ چرا فکر میکنیم اون چیزی که اتفاق نیفتاده به ضرر ماست؟ چرا فکر میکنیم اون چیزی که ما می خواستیم نفعمون درش بوده؟ همین نشناختن مصلحت واقعی مون ختم میشه به یأس. و عسی أن تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی أن تحبّـوا شیئا و هو شر لکم .......................................... یه عزیزی می گفت: آقـــــــــــــا هر مشکل اعتقادی داری بیـــــــا ما جواب داریم براش ..........................................
هر مرغ شـــود شـــاد که از دام گریزد گر خلوت وصــل تـــــــو برازنده من نیست [ پنج شنبه 92/6/21 ] [ 4:26 عصر ] [ ربیع القلوب ]
() نظر
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |