سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قالب وبلاگ

 

مردم به چشم آبـــــــ نگاهم کنند لیکــــــ
من از سرابــــــــ پیش تو بی آبرو ترمــــــــــــــــــــ

......................................................................

بیاین برای دِلمــــــــون روضـــه بخونیم... این بــــار بیاین از زبان حضرت علی (صلوات الله علیـــه) به حال بدبختی دلامون زار بزنــــیم.

ما آدما  عادت کردیم به ندیدن نعمت های دور و برمون. هرچی این نعمت ها ارزشمند تر و به درد بخورتر باشن بیشتر نمی بینیمشون!!!

عادت کردیم یه عزیزی رو که از دست میدیم به سوگش بشینیم و هرچی خوبیه و فضل و کماله براش بیان کنیم.
عادت کردیم توی بیماری ها اکتفا کنیم به قرص مُسکن و تا تب قطع میشه همه چی یادمون میره. عادت نداریم دنبال علت تب بگردیم.

ما آدما عادت کردیم روزی ساعتها وقت بذاریم برای پرسه زدن در عالم مجازی و این فید و اون فید و این وبلاگ و ... اما عادت نداریم منظم و مداوم مثل نون شبمون، هوای خودمونو داشته باشیم، هوای گفته هامون نوشته هامون ( نمیگم هوای ذهن و خیالمون).
 
ما آدما عادت نداریم  اگه در چند قدمیمون آدم درست و حسابی باشه بها بدیم به حرفاش،عادت نداریم ناز خوبان رو بکشیم ، اگه خیلی بها  بدیم در حد چهار تا سوالِ کلاس اولی و تمام،اما عادت داریم اگه از میلیاردها فرسنگ اون ور آب یه نفر یه حرفی زد که به دلمون نشست تو بوق و کرنا کنیم و هوار بزنیم و بگیم آهاااااااااااااااااااااااای بیاین بشنوین این حرف قشنگو حیفه ها!!!! به فکر بقیه ایم... به فکر غیریم...

 ما آدما عادت نکردیم به اینکه یه کم هوای دلمونو داشته باشیم. هوای دردمونو داشته باشیم. حواسمون پرته خیلیییییییی...  حواسمون هست اما به درس و مشق و خواب و خوراک و ... 

 اصلا ما آدما عادت نداریم به اینکه قائل باشیم به مریض بودن!!!! ما و مریضی؟؟؟؟ ابداً!!! ما آدما دلمون برای همه می سوزه جز خودمون. ما آدما برای همه ی دردا اشک می ریزیم جز درد خودمون. ما آدما عادت کردیم به بی صبری در برابر مصیبتهای این ور اون ور اما تحملمون در برابر مصیبت و درد خودمون خیلییییییییییییییی زیاده قابل وصف نیست. ما آدما...

 چرا اینقدررررررررر عادت کردیم به این روزمرگی و هر روز دورتر میشیم از توجه به خودمون؟ هر روز بی رنگ تر میشه برامون توجه به خود و محاسبه و درد و درمان و خداااااااااااااااااااا...

 ......................................................................

یکی از نعمت های یه قدَمیمون که هیچچچچچچچچچ قدرشو نمیدونیم نهج البلاغه ی شریف هست. کتابی که مثل قرآن جا داره شبا موقع خواب بوسیده بشه و گذاشته بشه بالای سر!!! کتابی که باید مثل قرآن باهاش عشق بازی بشه !! چقدررررررررررررررررر با این خیال پرواز میکنیم و ازش برای شِعرا و حرفای عاشقانه ی بی در و پیکر که فقط محرک احساساتن مدد میگیریم چقدررررررررررررررررررررررر. ای کاش یکی دستمونو بگیره این خیالو جهت بده بهش بلکه...

روضه ی امشب برای دلم ( دل من، دل تو، دل تمام ما آدمایی که امییییییید داریم و دلخوشیم به خوب بودنمون اما غافلیم از خودمون و غافلیم از کوره ی آدم سوزی اون ور.... غافلیم اون ور کباب پزونی منتظرمونه و ... ) یکی از خطبه های زیبای نهج البــلاغه است.  هر وقت میخونمش ساعتها مریضم... اما خیلیییییییییی زود به درد بی امان فراموشی مبتلا میشم و روز از نو روزی از...

جا داره برای هر جمله ش آدم ساعتها زار بزنه به حال خودش و جان سوز تر از اون اینکه آدم باید شبانه روز زاری کنه در حسرتِ دوری از این امام عزیز...

خداااااااااااااااااااااااا چقدرررررررررررررررررر حضرت با خون دل این فرمایشاتو فرمودن چقدرررررررررررر... جا داره آدم جان بده از این احساس خسران... 

مایی که هیچچچچچچچچچچچچچ سر از خدا و اهلبیت در نمیاریم ذره ذره وجودمون پر از شرم میشه با هر فراز از این خطبه، ای کاش مهتاب شبی برسه و قطره ای از این زلال، مهمون صاحب دلی بشیم...

 ......................................................................

چراغا رو خاموش کنین... خادمین فرهنگی هم که دغدغه ی هدایت این و اونو دارن توی محیط مجازی، بیان داخل مجلس... چند دقیقه فقط چند دقیقه ناپرهیزی کنیم و برای خودمون اشک بریزیم... خدایا یه عمر برای این و اون گریه کردیم یه بار روزیمون کن برای خودمون اشک بریزیم....................... إلهی أعنّی بالبکــــاء علی نفسی...

بســــــــم الله

  

یَـا أَیّهَا اَلإِنْسَــــــانُ مَـــــا جَرَّأَکَ عَلَى ذَنبِـــکَ وَ مَـــا غَرَّکَ بِرَبِّـــکَ وَ مَـــا أَنَّسَــــکَ بِهَلَکَةِ نَفْسِـــــکَ؟

ای انسان! چه چیز تو را بر گناهت (گناهکاری ات) دلیر کرد؟ و چه چیز تو را به پروردگارت مغرور نمود؟ و چه چیز تو را به هلاکتِ خودت دلبسته ساخت؟

 

 أَ مَا مِنْ دَائِــــکَ بُلُــولٌ أَمْ لَیْـــسَ مِنْ نَوْمَتِـــکَ یَقَظَــــةٌ؟

آیا برای دردت درمانی و برای خوابت هیچ بیداری نیست؟

  

 أَ مَا تَرْحَـــمُ مِنْ نَفْسِـــــکَ مَا تَرْحَــــمُ مِنْ غیرک؟

چرا آن گونه که به دیگران مهر می ورزی در حق خودت مهربان نیستی؟

  

 فَلَرُبَّـــــمَا تَرَى اَلضَّـــــاحِیَ مِنْ حَرِّ اَلشَّمْسِ فَتُظِلُّـــــهُ

چه بسا کسانی را در حرارت آفتاب می بینی و از سر ترحّم بر او سایه می افکنی

 

أَوْ تَرَى اَلْمُبْتَــــلَى بِأَلَمٍ یُمِضُّ جَسَــدَهُ فَتَبْکِی رَحْمَـــةً لَهُ!

یا بیماری را بنگری که سخت ناتوان شده و از روی دلسوزی بر او اشک می ریزی

 

 فَمَــا صَبَّــرَکَ عَلَى دَائِــــکَ وَ جَلَّـدَکَ عَلَى مُصَابِـکَ وَ عَـــزَّاکَ عَنِ اَلْبُــــکَاءِ عَلَى نَفْسِـــکَ وَ هِیَ أَعَـــزُّ اَلْأَنْفُسِ عَلَیْـــکَ !

 پس از چه رو بر درد خویش شکیبا گشته ای و بر تحمل مصیبت های خودت توانمند شده ای؟ چرا بر جان خود که نزد تو عزیز ترین جان هاست اشکی نمی ریزی؟

 گریه‌آور گریه‌آورگریه‌آور

وَ کَیْـــفَ لاَ یُوقِظُـــکَ خَوْفُ بَیَــاتِ نِقْمَـــةٍ وَ قَدْ تَوَرَّطْـــتَ بِمَعَاصِیـــهِ مَدَارِجَ سَطَـــوَاتِهِ

چگــونه ترس از شبیخون خشم و کیفر خداوند تو را از خواب غفلت بیدار نمی کند، حال آنکه گناهانت تو را در قهر و سلطه ی او افکنده است؟

بقیـــه ش با شما...

خطبه ی دویست و بیست و سه

  

برای هیچ کسی فرصتی معین نیست.. همین دمی که در آنیم فرصت کار است   


[ سه شنبه 92/5/29 ] [ 2:48 صبح ] [ ربیع القلوب ] () نظر
.: Weblog Themes By SibTheme :.

قلق الـــــوضین

کــــــــــــــــــــــاش من همــــــــه بــــودم بـــــــــا همـــــه دهــــــــان هــــا تــــــو را صـــــــدا می زدم ای خـداااااااااااااااااااااااا
بادِر الفُرصـة قبل أن تکون غُصـة


بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 137
کل بازدیدها: 245926