| ||
سلام به تازگی بداخلاقی هایی در این محیط دیده میشه که شاید تعجب هر کاربر قدیمی را برانگیزه چه برسه به تازه واردین! ما لابنِ آدم و الفَخرُ؟؟؟ اولّه نُطفَةٌ و آخِرُه جیفَة و لایرزق نَفسه و لا یدفع حتفه چی میشه که تحمل پذیرش حرف حق را نداریم؟؟ این سوالیه که بعضی وقتا که ناپرهیزی میکنم و چند دقیقه ای از اوقات شریفمو که به همه چیز اختصاص میدم جز خدا، وقف خودم میکنم، خیلی بهش فکر میکنم. آیا قابل تصوّره که کسی دم خور با شهدا و دوست داران شهدا باشه ولی در فید بزرگتر از خودش در اوج بی تقوایی پرده دری کنه؟ توهین و کج دهانی خودشو با اسم شریف الله و حضرت امیر علیه السلام قرین کنه؟ اشکال کار کجاست که در فیدای ثانیه ای امر به معروف میکنیم و نهی از منکر، ولی از کوچکترین منکر به اندازه ی بال مگس اطلاع نداریم؟؟؟ یه مسلمان مؤمن را که سوابق خیرش مشخصه، به گربه تشبیه کنیم؟؟؟؟؟
این همه از صبح تا شب ختم صلوات و ختم قرآن و حرف از شهید و شهادت و انتظار حضرت صاحب نباید به اندازه ی جوی در دهان مورچه معرفت ساز باشه برای ما؟ انتظاری که فقط به شعر ختم بشه و تصاویر احساسی ، بیشتر به درد پوشوندن فضاهای خالی دیوار نمیخوره؟ صلواتی که خوشبو کننده ی دهان مؤمنه وقتی ذره ای تقوای گفتاری به ما نمیده و بهمون مجوز هر بددهانی رو میده ، آیا بیشتر به درد زنگ گوشی موبایل نمیخوره؟ ختم قرآنی که ذره ای ادب و معرفت را در کلام ما ( نمیگیم در عمل) به یادگار نذاره، به درد همون افراد فال گیر تازه باب شده ی مترو نمیخوره؟ اول ای جان دفع شرّ موش کن وانگهان در جمع گندم کوش کن سر و جانم فدای یه کاغذ پاره ی مصحف شریف، تمام خانواده ام فدای چهارده نازدانه، این چه قرآن و حدیثی هست که قساوت آورده روی قساوت؟ میخوای چیکاررررررررررررررر این همه آیه و روایت و شعر و شاعری که ارمغانی به جز بی معرفتی و قساوت قلب نداره برات؟
تعطّروا بالاستغفار لا تفضحنّکم روایح الذّنوب...
عوض اینکه کرنش کنی و سجده ی شکر به جا بیاری که مطالبی که ده تا نویسنده ی فامیل دور یا نزدیک اگه هزاران ساعت بشینن پرسه بزنن در قرآن و نهج البلاغه، محاله گیرشون بیاد، رایگان و ساده و مشروح در اختیارت قرار میگیره، زبان سرختو مقدم میکنی بر عقلت؟ زبان سرخی که پیشینه ی خوبی نداره؟ وَ اللّهِ ما أرى عَبْدا یَتَّقى تَقْوىً تَنْفَعُهُ حَتَّى یَخْزِنَ لِسانَهُ شنیدیم این فرمایش شریفه رو؟ یا فقط مختص فیدو لایکای رنگینه اینچنین فرمایشات؟ چنین وقتایی نگاه و تشخیص خودمون مقدم میشه بر امر خدا و چهارده نازدانه ش؟ بعضی وقتا باید این زبانو فرستاد اون ته ته ته خزینه! خزینه کجاست؟؟؟؟ اونوقت به جای سکوت و حرف شنوی بزرگتر خودمونو جوان خطاب کنیم؟ ای کاش همه جوان بودیم و جان داشتیم و حیات! ولی خوبه من شما رو طفل شش ماهه خطاب کنم؟ یعنی کوچولوی رشد نیافته؟تمسخر گناه کبیره نیست؟ اینجور مطالب فقط مال فید هاست و دلنوشته و لایک؟ ما غرّکِ؟؟؟؟ چرا وقتی بزرگترا بهمون میگفتن کنار این همه پرسه زدن و یرخی بار اومدن چند دقیقه اختصاص بدیم به خوندن گناهان کبیره و رساله بلکه مسلط بشیم به واجب و حرام، گوش نکردیم که حالا به راحتی چندین گناه کبیره را مرتکب بشیم و بی خبر باشیم؟؟؟؟ کمی به خودت بیا اگه غرور جوانی بهت اجازه ی عذرخواهی از دو تا بزرگترتو نمیده، توی خلوت خودت با خدا تموم کن همه چیزو نذار این حقوقی که محول شد به خدا دست و پا گیرت بشه بی ادبی و گستاخی و خروج از دایره ی شرم، خیلی ساده ست و شیطان هم یه شدتتتتتتت کمک میرسونه اما آثارشو میخوای چه کنی؟؟؟؟؟ با ختم صلوات و ختم قرآن و فیدای امر به معروف قراره این آثار پاک بشه؟؟؟؟ یا با فروش بیشتر کتاب های مادر؟ بلکه ثوابش راه گشا باشه؟ نه؟! اینجا هم که بگذره بالاخره سر پل چیز بگیری خبری هست! این ملک یک انقلاب میخواهد و بس ============ پ.ن : متن ضعیفی شد چرا که اخیرا وقتی میخوام از حرف باطل بنویسم قلمم یاری نمیکنه. انگار قلم هم فهمیده این وقت خیلی ارزشمنده و باید باطلو به حال خودش رها کرد. ولی خوب چه میشه کرد... دله دیگه! گاهی وقتا به رحم میاد. بلکه با خوندن این نوشته اون ته ته ته دل مخاطب جاهل به خود بیاد و متوجه خطاش بشه؛ ولو در ظاهر گستاخی کنه پ.ن:جاهل کسی نیست که نمیدونه! چرا که اگه جهل به معنای ندانستن بود این همه تکلیف و عقاب برش نبود. جاهل خودشو به نفهمی میزنه پ.ن: از شمایی که مخاطب عرائضم نبودین عذرخواهی میکنم خون دل نوشت: حیف این سرمایه ی بی بدیل عمر...
[ جمعه 93/3/16 ] [ 4:56 صبح ] [ ربیع القلوب ]
() نظر
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |