سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قالب وبلاگ

 


[ پنج شنبه 92/10/12 ] [ 1:4 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر

 

و من کلام له علیه السلام قاله و هو یلی غسل رسول الله ، صلی الله علیه و آله ، و تجهیزه :

بابی انت و امی یا رسول الله لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک من النبوه والانباء و اخبار السماء خصصت حتی صرت مسلیا عمن سواک ، و عممت حتی صار الناس فیک سواء و لولا انک امرت بالصبر  و نهیت عن الجزع ، لانفدنا علیک ماء الشؤون  و لکان الداء مماطلا والکمد محالفا ، و قلا لک  ولکنه ما لا یملک رده ، و لا یستطاع دفعه بابی انت و امی اذکرنا عند ربک ، واجعلنا من بالک

هنگامى که  علی بن ابیطالب علیه السلام ، رسول خدا (ص) را مى شست و کفن مى کرد، فرمود:

"پدر و مادرم فدایت باد، با مرگ تو رشته اى برید که در مرگ جز تو- کس چنان ندید- پایان یافتن دعوت پیامبران و بریدن خبرهاى آسمان، چنانکه- مرگت- دیگر مصیبت زدگان را به شکیبایى واداشت و همگان را در سوکى یکسان گذاشت، و اگر نه این است که به شکیبایى امر فرمودى، و از بیتابى نهى نمودى، اشک دیده را با گریستن بر تو به پایان مى رساندیم. و درد همچنان بى درمان مى ماند، و رنج و اندوه، هم سوگند جان، و این زارى و بیقرارى در فقدان تو اندک است، لیکن مرگ را باز نتوان گرداند، و نه کس را از آن توان رهاند. پدر و مادرم فدایت، ما را در پیشگاه پروردگارت به یاد آر و در خاطر خود نگاه دار!"

خطبه 226 نهج البلاغه شریف

........................................

قال حسن بن علی علیه السلام:

اعلموا ان الله لم یخلقکم عبثا ولیس بتارککم سدی، کتب آجالکم و قسم بینکم معائشکم لیعرف کل ذی لب منزلته و ان ما قدر له و ما صرف عنه فلن یصیبه

قد کفاکم مؤونة الدنیا و فرغکم لعبادته و حثکم علی الشکر وافترض علیکم الذکر واوصاکم بالتقوی.

و جعل التقوی منتهی رضاه والتقوی باب کل توبة و راس کل حکمة و شرف کل عمل. بالتقوی فاز من فاز من المتقین.

قال الله تبارک و تعالی : " ان للمتقین مفازا "

بدانید که همانا خدایتان شما را بیهوده نیافریده و سر خود رها نکرده است. مدت عمر شما را نوشته و روزی شما را میانتان قسمت کرده تا هر خردمندی جایگاه خود را بشناسد و بداند آنچه برای او مقدر و معین شده نصیب او خواهد شد و آنچه از آنِ او نیست، نصیبش نخواهد شد.

خداوند هزینه ی دنیاتان را بر عهده گرفته و شما را برای عبادت خویش فراغت ارزانی داشته و به سپاسگزاری تشویق فرموده و نماز را بر شما واجب نموده و به تقوی سفارشتان کرده و تقوی را نهایت خرسندی خویش قرار داده است. تقوی در ِ هر توبه و سر هر حکمت و مایه ی شرافت هر رفتاری است. هر که از تقوا پیشگان کامیاب گردد در اثر تقوی بوده است.

خداوند تبارک و تعالی فرموده است:" مسلّماً تقوا پیشگان را رستگاری است"

تحف العقول / ص 400


[ دوشنبه 92/10/9 ] [ 7:48 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر

 گفت:

عزیز دلم!

 بفهم این کلاس هایی که رفتی و  داری میری و  میخونی،  تفسیر میخونی،  تحقیق میکنی، بخون، بکن  

 اونا را تعطیل نکن

حرف من به اونا طعنه نمیزنه اونا را تعطیل نمیکنه اونا را تخطئه نمیکنه

فقط یه کار، اضافه میکنه

به قرآن بگو:

"تو حرف بزن من گوش میکنم

تو کلام باش من گوش جان باز میکنم"

وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

انصتوا سکوت درون است

بابا بذار کنار همه را یه دقیقه

خدا وکیلی شما با کسی که دوستش دارین چطوری حرف میزنین؟

زن و بچه ت زنگ میزنن داری کار میکنی شش تا کارو با هم انجام میدی با اونا محرف میزنی

رفیقت زنگ میزنه تو خونه نشستی به زن و بچه ت میگی ساکت! هیچی نگین بذار ببینم چی میگه

حالا بفهم چی مطلوبه

بفهم سخن کی محبوبه

بفهم چیو میخوای گوش کنی

این فاجعه نیست؟

میگه جلسه کی هست؟ سخنران کی میاد؟ میگن ساعت شش

میگه جلسه را بذار یه ربع به شش

یه ربع قرآن میذاریم تا ملت بیان

یه ربع خدا حرف بزنه تا ملت بیان آماده بشن تا سخنران بیاد حرف بزنه!!!!!

نوش جونت

اونوقت میخوای از کلام الله بهره ببری؟

کدوم یک  از ما جلسه میذاریم بگیم سخنران شش بیاد حرف بزنه

 سه ربع مردم آماده بشن بعد قرآن میذاریم؟؟؟

نمیکنیم این کارو

چون اصلا نمیخوایم کللام خدا رو گوش بدیم

این سخن موقعی ارزش داره نتیجه داره که بنده حرف بزنم تمام شه بگم خوب حالا همه ساکت شیم خدا بگوید

یه دقیقه آروم بگیر خدا حرف بزنه

نمیتونیم آروم بشیم

پای هر سخنی میشنویم ، ساکت میشینیم آروم میگیریم

 به سخن خدا که میرسیم ورجه ورجه میکنیم

آدم خجالت میکشه قرآن پخش میشه مردم حرف میزنن

مگه مجبورت کردن؟

مگه موزیک متنه؟

چقدر جسارت به قرآن؟

اونوقت میخوایم قرآن چیکار کنه با ما؟؟؟

طبیب عشق مسیحـــا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟

 


[ یکشنبه 92/10/8 ] [ 8:22 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر

 

 

به اشتباه می نویسند إنّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

هدی و نجاة را با الف و لام می نویسند. خیر ! این نیست!

هدی و نجاة الف و لام ندارد.

اصلاً حکمت این عبارت شریفه، دو کلمه ی هدی و نجاة است. یک تکه از این حکمت این است که :

هدی نکره است ، نجاة هم نکره است 

 هدی یعنی مطلق درجات هدایت

نجاة یعنی مطلق درجات نجات

هدی یعنی مطلق شیوه های هدایت

نجاة یعنی مطلق شیوه های نجاه

همه ی اینها مال حسین بن علی صلوات الله علیه است

هدی و نجاه را نکره گذاشتند به خاطر 124000 پیامبر!! نکره گذاشتند به خاطر اینکه پیامبران بتوانند به اینجا راه پیدا کنند.

خود وجود مقدس پیامبر اکرم صلوات الله و سلامه علیه و آله فرمود : خداوند به امام حسین صلوات الله علیه درجه ای اختصاص داده است که منِ پیامبر به آن نرسیدم!

جمله ی پیامبر اکرم نکره در سیاق نفی است. یعنی مطلق جن و انس به این نمی رسند!

توجه به امام حسین علیه السلام لحظه لحظه اش قیمت دارد...

حجة الاسلام والمسلمین سید فرید موسوی ( حفظه الله)


[ دوشنبه 92/10/2 ] [ 8:4 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر

اَللَّهُمَّ إِنْ فَهـِهْــتُ عَنْ مَسأَلـَتِی

 أَوْ عَمِیـتُ عَنْ طِلبَتِی

 فَدُلَّنِی عَلَى مَصَـــــالِحِی

 وَ خــُذ بِقَلبِی إِلى مَرَاشِدِی

 فَلَیسَ ذلِکَ بِنکْرٍ مِن هِدَایَـاتِکَ

وَ لاَ بِبِدْعٍ مِن کِفَـایَاتِکَ

 اَللَّهُمَّ اِحمِلنِی عَلَى عَفــوِکَ

 وَ لاَ تَحمِلنِی عَلى عَدلِکَ

کجاست اهل دلی که ...


[ شنبه 92/9/30 ] [ 3:12 صبح ] [ ربیع القلوب ] () نظر

گفت : "چرا اینقدر مبهم مینویسی؟ بابا حرفتو رک و راست بگو مردم بفهمن بلکه متحول بشن، حرفات دل آدمو میلرزونه"

شنید: "من نمی نویسم که غیر، تأثیری بگیره

حرف میزنم یادم نره ..."

دور خودمون حصار کشیدیم و غرقیم در خوشی کاذب

چه خوشیم که ما آدم خوبی هستیم

چه خوشیم که مجالس روضه مون ترک نمیشه

چه خوشیم به مناجاتهامون

خوشیم به شعرای قشنگ انتظاری که حفظ کردیم

خوشیم به روخوانی های مکرر مصحف شریف

خوشیمو بهشتی برای خودمون ترسیم کردیم از این خوشی

خانه ی امنی ساختیم برای خود

 

ادامه مطلب...

[ شنبه 92/9/30 ] [ 2:21 صبح ] [ ربیع القلوب ] () نظر

از آوردن دلیل و برهان خسته شده بود

از اینکه آیــات مصحف شریف و روایات چهارده نازدانه صلوات الله علیهم اجمعین اینقدر غریب و مهجور موندن در دلها

و دیگه هیچکس موثـــَّر از اونها نیست، به تنگ اومده بود

دلش طوفانی بود

اما با لحنی آرام گفت:

بچه ی طرفو میدزدن

بهش زنگ میزنن اگه بچه تو سالم میخوای اینقدر پول بیار سر قرار

پول زیادی بود

بابا بی تاب بچشه

حاضره خودشو قربونی کنه اما این بچه یه زخم کوچک به تنش نشینه

بچه دزدا چند بار تماس میگیرن

و در هر تماسی بابا میگه:

"هرچی بخواین بهتون میدم

امـــا این بچه آسم داره مریضه

فلان اسپری و فلان قرصو بهش برسونین"

....

بچه دزدا اسپری و قرصو فراهم میکنن

و به بچه میرسونن

بچه پیش خودش میگه :

"عجب دزدای با معرفتی!

هوای مریضی منم دارن"

....

دل بابا آشوبه برای بچه

تمام هوش و حواسش جَمعه برای حفظ اون

به هر طریقی سعی میکنه امنیت بچه را تامین کنه پیش بچه دزدا

بالاخره یه روزی این بچه برمیگرده پیش بابا

اما حالا که پیش بچه دزداست

باید یه جوری حفظش کرد

..

سکوتی حاکم شد

انگار قصه تموم شده بود

این وسط

یه نفر که شبیه آدمای متفکر بود و ژست روشنفکرا رو به خودش گرفته بود

پرسید:

"آقا آخرش جواب سوال منو ندادینا

نگفتین چرا اینقدر لعن؟

چرا اینقدر بد گویی؟

چرا اینقدر سیاه نمایی؟

بابا اینقدرام که میگین اوضاع خراب نبوده

اگه اینطور بود چرا امام علی اینقدر مشاوره داد به قـُضات؟

اگه اینقدر خلفا بیراهه رفتند پس این مشورتا چی میشه؟

یعنی امام نمیتونست وقتی اون خلیفه ی سوم ( رضی الله عنـّا)

بهش مراجعه کرد و مشورت خواست، سکوت کنه؟

نمیتونست دست رد به سینه ش بزنه امام؟

آقا اینقدرررررررررر سیاه نشون ندین اوضاعو

امام معصوم بود

اشتباه نمیکرد که

پس خودش میدونست اوضاع زیادم خراب نیست!! "

..

هیچ صدایی نمیومد

فقط

با همون سکوت

با برق چشماش

بهش حالی کرد که

عزیز بابا! معلومه قصه مونو خوب گوش نکردی

تمــــــــام...

 


[ سه شنبه 92/9/19 ] [ 4:14 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر

لا یوم کیومکــــــ یا اباعبدالله

یادش بخیر

دل بی تاب رسیدن ماه حسین بود

ماه اشک...

مدام الـَم عشق حسین بن علی صلوات الله علیه به دوش می کشید و

لحظه شماری برای روضه های شبانه

هیئت و

سینه زنی و

مقتل و...

با خود می گفت

این بار مُحرّم بیاید و مَحرم نشوم

می میرم از غم

هلاک می شوم!

 می گفت

این بار ماه حسین صلوات الله علیه بیاید و

 گناهکار از آن بیرون روم

می میرم از درد

هلاک می شوم!

یادش بخیر...

می گفت

خدایا

این دل

دارد می میرد از غم

بگذار نفس بکشد در هوای حسین علیه السلام

یادش بخیر...

شب اول محرّم را می گویم

همان شبی که سالیان سال است

قرار است آخرین شب روسیاهی پیش خدای حسین سلام الله علیه باشد

ولی ...

گذشت...

تمـــام شد

خدایا چه زیبا با ابزار احساس

به بازی گرفته ای این دل را

چه میکنی با من؟

تمـــام شد

صدای قافله به گوش می رسد...

همین روزها بود...

و چه زود سرد شد این حرارت غم

چه زود خاموش شد این درد

در این دل هزار صاحب من...

با توام با تو ای من!

پیام عاشـــورا را باید بعد از عاشـــورا رساند

نه قبل از آن

ز چه رو خامشی ؟

ماتم و سیاهی و عزا تمام شد؟

رسانه دیگر بوی عزای حسین نمی دهد

در و دیوار دلت بوی عزای حسین نمی دهد

چه بر سرت آمده؟

چه شد که هنوز عاشورا نیامده بود

همه چیز را بر خود حرام کرده بودی؟!

شنیدن ترانه از رسانه

خواندن امور بی ربط

دیدن تصویر ناشایست

یا نه!

حتی دیدن یا شنیدن تصویر و آوای بیهوده و بیگانه با دلت را

بر خود حرام کرده بودی

چه شد؟؟؟

چه شد آن وعده وعیدها برای عزم بر ترک گناه؟

چه شد؟

چه شد آن عهد و پیمان برای حرف شنوی از خدا؟

چه شد؟

چه شد که عاشورا آمد و

حلال شد بر دلت تمام حرام ها؟

با توام با تو ای من!

به گوش باش

چهار چشم مراقب دلت باش

به دربانی دلت بنشین

حرامی ها در راهند

مراقب باش...

اینک زمان رساندن پیام عاشوراست

اینک

بعد از عاشــــــــورا

نـــــــــــــــــــه قبل از آن


[ دوشنبه 92/9/11 ] [ 5:9 عصر ] [ ربیع القلوب ] () نظر


.: Weblog Themes By SibTheme :.

قلق الـــــوضین

کــــــــــــــــــــــاش من همــــــــه بــــودم بـــــــــا همـــــه دهــــــــان هــــا تــــــو را صـــــــدا می زدم ای خـداااااااااااااااااااااااا
بادِر الفُرصـة قبل أن تکون غُصـة


بازدید امروز: 32
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 241363